مرگ بر دیکتاتور زنده، روح دیکتاتور مرده شاد

امین بزرگیان

منطق کلاسیک جهانی ثنوی و قطبی دارد. خیر یا شر. مثبت یا منفی. بله یا خیر.

این جهان ارزشی ساده را ارسطو در دوره‌ای صورتبندی کرد که خدایان ماهیتی زمینی و بنابراین تناقض‌آمیز داشتند. موقعیتی که زئوس خود را به هیبت گاوی در می‌آورد تا دل زنی را برباید و با او جمع شود. پیچیدگی ارزشی الوهی باعث می‌شد که فیلسوف به دنبال نظام ارزشی ساده دنیوی برود.

اما در جهانی که نظام ارزشی تئولوژیک ساده شده، نظام ارزشی فلسفی پیچیده می‌شود. منطق ارسطویی در هم ریخته و فیزیک نیوتونی دیگر جواب نمی‌دهد.

هگل در همین نقطه نطفه بست.

او نظام چند ارزشی پیچیده‌ای آفرید که طی آن تدبیر و تدبر و وطی دبر (یا همان تز، آنتی تز و فتوسنتز) برخلاف تناقض ارسطویی به گفتگوی تمدن‌ها می‌رسند، چنانکه هانتینگتون تداوم فوکویاما است.

حال با این مقدمه می‌توان به سراغ تحلیل پدیدارشناسانه اعتراضات اصفهان رفت. اعتراضات مردمی که هم جمهوری اسلامی می‌تواند از آن سوءاستفاده کند و هم سلطنت‌طلب‌ها و هم خوبی‌اش این است که پاسخ مثبت به خواسته‌های آنها مستلزم به فنا دادن باقی مردم خواهد بود.

در همین راستا دو شعار به ظاهر متناقض رضا شاه روحت شاد و مرگ بر دیکتاتور در کنار یکدیگر طنین می‌اندازند.

در بستر رودخانه‌ای که خشکیده رود مردم جاری می‌شود و اشک آنها سیلی می‌سازد. سیلی که به مثابه یک سیلی به گونه دیکتاتور زنده نواخته می‌شود، اما وقتی به دیکتاتور مرده می‌رسد از تک و تا افتاده و گرد از گور او می‌گیرد.

هضم این تناقض ظاهری برای کسانی که ذهنی خطی و ارسطویی دارند ممکن نیست. اما کسانی که ذهنیتی پیچیده دارند و کمی منطق فازی می‌دانند متوجه هستند که چه قدر واقعا ظرفیت رهایی‌بخشی در تصویرسازی مترقی از رضا شاه وجود دارد.

آن طور که مارکس نوشت : «شبحی اروپا را تسخیر کرده است: روح رضا شاه».

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s