
کاستیهای صدا و سیمای ملی راز مگویی نیست. رهبر انقلاب همین چندی پیش گلایه کردند که ما هنوز جام جم را با قدح مهدی عوض نکردهایم و ذهنیت مدیران از زمان قطبی و قطبزاده تاکنون تغییری نکرده است، ولو اینکه خود این مدیران عوض شدهاند و حتی برخی از چهرههای انقلابی بر مصدر کار نشستهاند. چهرههایی که در مواجهه با بروکراسی و تکنوکراسی سازمان زمینگیر شده و کاری از پیش نبردهاند.
یکی از مشکلات همیشگی صدا و سیما استفاده از کلیشههای قومی (اتنیک) در برنامههای به اصطلاح طنز است. اغلب برنامههای با مضمون جنسی و زنی که خراب دارد در گیلان میگذرد، در حالی که افراد احمق و به اصطلاح خر لهجه ترکی دارند. کسانی که کدّی کامل هستند لری گویش میکنند و در نهایت قاچاقچیان از خطه زیبای بلوچستان میآیند. استفاده از این کلیشههای قومی در کنار کمکاری در استفاده از کلیشههای رایج علیه دیگر مردم این مرز و بوم، که ریشه در فرهنگ رضاخانی و فارسمحور دولت-ملت مدرن در ایران دارد، باعث میشود که برخی از اقوام پر رو شوند.
این روزها شاهد هستیم که اصفهانیها چه طور پر رو شدهاند و برخی از باحالترین شعارها را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی همینها میدهند. اما اگر به فرهنگ بومی توجه کافی انجام شود میبینیم که کلیشههای لازم برای سر جا نشاندن این قوم هم وجود دارد، چرا که آنها را میتوان به عنوان افرادی زیادهخواه و خسیس تصویر کرد که همه ثروت ایران را برای خود میخواهند و نمیگذارند آب به بقیه این سرزمین برسد.
گندهگوزیهای مانند«اصفهان نصف جهان» و این واقعیت که لهجه به اصطلاح شیرین و رو مغز اصفهانی چه طور با مهد تشیع و صفویها ارتباط دارد هم از مضامین دیگری است که میتوان برای تخطئه مردم معترض از آن استفاده کرد.
آیا میتوان امید داشت که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران واقعا همه مردم ایران را به یک چشم بنگرد و تمامی ایران را به یک اندازه تحقیر کند تا جمهوری اسلامی ارجمند شود؟